۲۷ فروردین ۱۳۸۷؛ ۱۲ سال پیش در چنین روزی پروین دولتآبادی در تهران درگذشت.
پروین دولتآبادی در اصفهان زاده شد. پدرش کارمند بلندپایه دولت و مادرش مدیر مدرسه بود. دبستان را در زادگاهش به پایان رساند و با خانواده به تهران رفت و در مدرسه آمریکاییها دبیرستان را به پایان رساند و رشته نقاشی را در دانشسرای عالی آغاز کرد.
اما تحت تأثیر پرورشگاهی که پدرش بنیان نهاد و سرپرستی آن را داشت، درس را رها کرد و مدتی آموزگار کودکان آن موسسه بود و برای آموزش بهتر و سرگرمی شاگردانش شعرهای کودکانه میسرود.
"حروف الفبای زبان فارسی با نقش حیوانات" از آفرینشهای این سالها است:
"آواز زنبور
برقی زد و رفت
بال طلایی
در روشنایی
حرف عسل بود
حرف گل و نور
آواز زنبور".
۳۰ ساله بود که به آمریکا رفت و در رشته پرورش کودکان پیشدبستانی دکتری گرفت.
۳۶ ساله بود که با همکاری پرویز و زهرا ناتل خانلری نشریه ادبی "سخن" را بنیان نهاد و تا چند سال تنها سراینده این رسانه بود.
۳۸ ساله بود که به همراه توران میرهادی و یارانش نخستین شورای کتاب کودک را بنیان نهاد و چندین جُنگ شعر کودک در پیوند با آن نهاد منتشر کرد.
او نخستین سراینده زن در زمینه شعر نوین کودک است و شعر کودک را از اندرزگویی بیرون آورد و سرودههایی برای سرگرمی و لذت کودکان و نوباوگان آفرید که هنوز ورد زبان کودکاناند و حالت ترانههای بومی را پیدا کردهاند:
"آفتاب مهتاب چه رنگه؟ چقدر هر دو قشنگه
یکی روشنی روز، یکی نور شب افروز
یکی طلای زرده، یکی نقره سرده".
کاربرد زبان عامیانه سرودههای او را روانتر و سادهتر از پیشینیانش ساخته است:
"آهای آهای کجا میری؟ داری پیشِ خدا میری؟".
از آنجا که سروده هایش در عین روانی، سادگی و بیپیرایگی از ارزش و اهمیت ادبی و آموزشی بالایی برخوردارند، به کتابهای درسی راه یافتهاند:
"باد سرد آرام بر صحرا گذشت،
سبزهزاران رفته رفته سبز گشت
تکدرخت نارون شد رنگرنگ،
زرد شد آن چترِ شاداب و قشنگ
... فصلِ پاییز و زمستان میرود
بارِ دیگر چون بهاران میشود".
درونمایه سرودههای او در کنار احترام به طبیعت و اجزای آن، نقش مادر است:
"مادر سرود زندگی از تو
شعر خوش پایندگی از تو
در بستر آغوش مهرآمیز
با لای لای گرم و شورانگیز
گفتی پری باش و نکویی کن
پاکیزه مان و نیکخویی کن
ای لای لایت شعر بیداری
درس محبت حرف هشیاری".
پروین دولتآبادی در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت.