فریار اسدیان، فرد صابری – نامهی موسوی خویینیها که نزدیکیاش به مسکو راز پنهانی نیست، در حقیقت رویگردانی مسکو از نوکرِ دیگر خود، علی خامنهای است. خویینیها در نامهاش خامنهای را مسئول تمام نابسامانیهای امروز ایران به شمار آورده است. نباید فراموش کرد که خویینیها دادستان پس از انقلاب و از رهبران دانشجویانی است که به سفارت آمریکا حملهور شدند.
سید محمد موسوی خوئینیها در مقام دادستانی دستش به خون بسیارانی آلوده است و با همراهی و هدایت او در اشغال سفارت آمریکا به دست یک مشت دانشجوی از همه جا بیخبر بود که از سویی بخشی از سران انقلاب با انگهای مختلف رایج آن سالها از پیرامون حاکمیت رانده شدند و از دیگرسو راه برای آخوندهای روسوفیل مانند خامنهای هموارتر شد.
روشن است که توازن قوا در منطقه و جغرافیای سیاسی امروز ایران، نمیتواند سرانجامی جز حذفِ زودرس خامنهای و یا نابودی حکومت اسلام در ایران را در پی داشته باشد. روسیه که به دست نوکر خود، خامنهای توانست با گوشتِ دمِ توپ کردن سپاهیان رژیم در سوریه، موقعیت خود را در معادلات سیاسی جهانی حفظ کند؛ اکنون همان سپاه و پایگاههایشان را در آن کشور در اختیار موشک های اسرائیل قرار داده و آخوندها را در مناقصهی سوریه به کناری نهاده و به دنبال بیرون راندن نیروهای نظامی آخوندها از سوریه است.
پاسخ خامنهای به هشدار روسیه که در نامهی خویینیها مطرح شده، رویکردِ ابلهانه و شتابزده با روشهای امنیتی به سوی «رفقا»ی چینی بوده که در منطقه رقیب خطرناکی برای روسیه به شمار میآیند و از دیرباز داعیهی دسترسی به آبهای گرم خلیج پارس را در سر میپروراند.
بنابراین روسیه از چین به خاطر توافقنامهی استراتژیک و پنهانی آخوندها با این کشور دلِ خوشی ندارد و هرگز نمیتواند منافع خود را در جهان و در منطقه فدای سیاستهای ماجراجویانهی مشتی پاسدار- آخوند نادان کند؛ افزون بر این، واگذاری بخش استراتژیکِ ایران به چین نه تنها با منافع روسیه در تضادی ژرف قرار دارد بلکه همچنین حیثیتِ فروریختهی روسیه را در منطقه با بحرانی ژرفتر روبرو میکند و در آینده نیز خواهد کرد.
محمود احمدی بیغش عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در شبکهی یک سیمای جمهوری اسلامی به روشنی بیان داشت که موضوع «واگذاری و انتقال» اختیار تام جزایر به چین صحت داشت اما، کمترین چشم داشتِ پوتین از نوکر روسیه یعنی از خامنهای این بود که متنِ قلابی توافقنامه را در پیوند با فروش جنوب کشور به چین تحویل دستگاهِ پوتین ندهد.
خامنهای که تام و تمام دستگاه اطلاعاتیاش در مهار روسیه و از این راه در مهارِ اسرائیل است، بدون هیچ برآورد سیاسی از توازن و منافع سیاسی قدرتهای جهانی در منطقه با فروش جنوب ایران به چین پای به گردابی هولناک گذاشته که جز نابودی و سقوطاش در آن رقم نخواهد خورد.
با این حال آشکار شدن توافقنامهی بیست و پنج سالهی خامنهای با چین درواقع پاسخ خامنهای به نامهی موسوی خویینیها و به شخص پوتین بوده که البته نمیتواند بدون عقوبت بماند.
از سوی دیگر به نظر میرسد حذف خامنهای و یا حکومت اسلامی در ایران کلید خورده و باید پیش از رسمی شدن این امر، توافقنامه برای چین به سرانجام محتوم خود برسد اما ظاهرا روسیه نه تنها پشت خامنهای و حکومت آخوندها را خالی کرده بلکه در همراهی با آمریکا و اسرائیل مصمم است تا خامنهای را به حضیض ذلت بکشاند؛ چنانکه حمله به پایگاههای موشکی و اتمی آخوندها از نشانههای بارزِ همراهی روسیه و اسرائیل است.
هنگامی که ترامپ از تابستانی داغ سخن میگوید که رژیم را به آتش خواهد کشید در حقیقت بیانگر ارادهای از توافق قدرتها بر سر حذف خامنهای و در نهایت نابودی رژیم اسلامگراست.
امروز منافع مردم و کشور با تمام نیروهای برانداز در منطقه و جهان تنگاتنگ بهم گره خورده است. اما منافع درازمدت مردم و کشور ایران که باید همه کشورهای جهان را مجاب کند، تنها در میدان بازیابی هویت ایرانی است که میتواند تضمینکنندهی آیندهی ملت ما و پایهی مسامحه و مدارای سیاسی با جهان باشد.
در نهایت تنها در این میدان است که ایرانیان میتوانند منافع درازمدت کشورهای قدرتمند را که لزوما نباید هماهنگ با منافع درازمدت ایران و ایرانی باشد، به نیکی اداره کنند و پیروز امروز و فردا باشند. تلاش برای بازیابی هویت ایرانی، یعنی برجسته نمودن فرهنگِ ایران در همهی زمینههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی معاصر در همخوانی با منشور جهانی حقوق بشر.
به هر حال، تابستانی داغ و آتشین در پیش است.