امیدشان آن بود که وقتی این یک برود و آن یک بیاید تحریمها نیز برچیده خواهد شد و دشواریهای اقتصادی به اتمام خواهد رسید.
حسن روحانی در لایحه بودجه خود نوشته بود که درآمد نفت روزانه برابر با فروش یک میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه خواهد بود اما حتی رییس مجلس که خیال گزیده شدن به ریاست جمهوری را دارد هشدار داد که این یک سراب است و چنین پیش بینی عملی نخواهد شد.
آنها انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده را از نزدیک دنبال کرده بودند و هنگامی که بایدن برد و ترامپ باخت در واقع فریاد شادی سر دادند.
بایدن گفته بود که برجام بازمیگردم و از دیدگاه حکومت ایران انتظار و تصور آن بود که وقتی که به برجام بازگردد همه تحریمها را خواهد بخشید.
البته علی خامنهای توصیه کرده بود که به جای تلاش برای بازگرداندن آمریکا به برجام بکوشید آن را دور بزنید.
تحریمها را دور بزنید و خامنه ای تصور میکرد که این میتواند کار آسانی باشد.
یک سال و اندی حکومت ایران تلاش کرد که تحریم ها را دور بزند.
اما چه شد؟
درآمدهایی که نصیب حکومت ایران میگردید بسیار ناچیز بود.
ایران کشوری بزرگ و دارای یک جمعیت بزرگ است و هر روز و در ظرف یک سال به بودجه کلانی نیاز دارد.
اقتصاد رژیم بر اساس درآمد نفت بوده و هست.
تولیدات کشور در حال فروپاشی است و روز به روز کمتر میشود.
بنابراین اگر نفت نباشد حکومت نخواهد توانست کشور را اداره کند.
البته برای دور زدن تحریمها تلاش بسیار کردند و همچنان هم می کنند اما نتیجه آن چندان درخشان نیست.
حتی اگر نفت را به ارزانترین قیمت بفروشند پول نقد به دستشان نمی آید بنابراین دولت حسن روحانی امید و انتظار داشت که وقتی بایدن بیاید بلافاصله همه تحریمها برچیده خواهد شد که نشد و امروز ما از زبان بایدن و وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی کاخ سفید و مشاوران و معاونان میشنویم که تحریمها برداشته نخواهد شد تا هنگامی که حکومت ایران به طور کامل به برجام بازگردد و به همه تعهدات خود بازگشت کند.
اما جناح تندرو در حکومت اسلامی که هرگز نخواسته و نمیخواهند که مردم ایران از فقر و گرسنگی و بیماری رهایی یابند همچنان شرایط بسیار دشواری برای بازگشت آمریکا به برجام تعیین میکند و میگوید: همه تحریمها را یکجا بردارید و یک دوره راستیآزمایی را انجام دهید و آنگاه است که ما به تعهدات خود باز میگردیم.
دولت بایدن چنین به نظر می آید که دولت اوباما نیست چون می گوید که اول به تعهدات خود عمل کنید و آنگاه است که وقتی ما مطمئن شدیم تحریمها را برمیداریم و تازه اگر دولت بایدن بخواهد تحریمها را بردارد چگونه میتواند همه تحریمها را بردارند؟
بسیاری از آنها با برنامه اتمی ایران ارتباط مستقیم ندارند.
رژیم ایران شش ماه پس از آنکه به قدرت رسید سفارت آمریکا در تهران را اشغال کرد و پس از آن به فریبکاری ها و تحریک ها و تجاوز ها ادامه داد و این اقدامات تحریم های گوناگون در رشتههای مختلف را در پی داشت و امروز حتی اگر بایدن بخواهد قادر به برداشتن همه آنها نخواهد بود.
امروز ما میبینیم که حتی شماری از نمایندگان دموکرات در کنگره آمریکا به بایدن نامه می نویسند که مبادا به برجام قدیمی بازگردید و وزیر خارجه دولت بایدن و بسیاری دیگر از مشاوران و کارشناسان امور توضیح میدهند که آن برجام دیگر قابل بازگشت نیست و باید برجام دیگری را طرح ریزی و اجرا کرد.
بایدن هم توضیح میدهد که وقتی گفتم به برجام باز میگردیم آن را به عنوان مقدمهای برای آغاز مذاکرات به هدف قبولاندن محدودیتهای بیشتر و تازهای بر حکومت ایران گفتهام.
البته درست است که وقتی قرار است گفتگوهای دیپلماتیک آغاز گردد هر دو شرایط خود را سخت میکند و درست است که هم اکنون تماس های پنهان اما بسیار مقدماتی به طور غیر مستقیم بین طرفین جریان دارد.
اما از آنجا که هر دو کشور در دو جهت کاملا متفاوت حرکت میکنند و بعید می نماید که به زودی بتوانند به توافق برسند.
علی خامنهای و سپاه پاسداران و جناح تندرو حکومت می خواهند به هر نحوی شده به برنامههای اتمی خود ادامه دهند.
چگونه میتوانند از آن دست بردارند؟
چرا که میلیاردها دلار پول ملت ایران را صرف ادامه آن کردند.
علی خامنهای میگوید اگر لزومی پیش آید و کشور نیاز داشته باشد غنیسازی را به حد ۶۰ درصد نیز خواهیم رساند.
ایران به غنیسازی ۶۰ درصدی و یا ۲۰ درصدی و یا حتی سه و نیم درصدی چه نیازی دارد؟
هیچ نیازی ندارد.
اگر هم نیروگاه بوشهر را دارد سوخت آن را روسیه تامین می کند اما پس مانده سوخت را بازپس میگیرد که مبادا حکومت ایران بتواند با آن بمب اتم بسازد.
بنابراین هرچه زمان میگذرد حکومت ایران بیش و بیشتر به این نتیجه میرسد که تولید بمب هسته ای یک خواب و خیال بیش نیست.
جامعه جهانی امکان و اجازه آن را نخواهد داد.
امروز ایالات متحده توانسته است اروپا را نیز به دنبال خود بکشاند و میبینیم که اروپاییان هر روز مواضع سخت تری را در برابر حکومت ایران در پیش میگیرند.
ترامپ به تنهایی عمل کرد و بسیار خوب عمل کرد و توانست تحریمها را بر همه کشورهای جهان حتی چین و روسیه بقبولاند و امروز بایدن می گوید که ما از طریق دیپلماسی وارد شدیم و با همین شیوه توانسته است طرفداری کشورهای اروپایی را نیز جلب کند و امروز اروپا و آمریکا یک زبان و یکصدا از حکومت ایران می خواهند که به برنامههای هستهای خود پایان دهند.
بارها گفته ایم و میگوییم که حکومت اسلامی ایران نه کره شمالی است که بمب اتم تولید کند و نه پاکستان است که کشورهای دنیا نسبت به اتمی شدن آن سکوت کردند.
کره شمالی اگر بمب را میخواهد برای ادامه موجودیت خود در برابر تعرضات احتمالی کره جنوبی میخواهد و پاکستان اگر به بمب اتم رسید به خاطر آن بود که دولت هند با نیرنگ توانسته بود بمب را تولید کند و پاکستان با رسیدن به بمب هستهای در واقع یک توازن جنگی و یک توازن نظامی در نزاع خود با هند به وجود آورد و دنیا تقریباً کاری به این امر نداشت.
اما همگان می دانند که حکومت ایران بمب هستهای را برای تعرض و تجاوز کاری میخواهد.
خودش به عیان می گوید که میخواهد اسرائیل را نابود کند و اسرائیل در کمین نشسته و همه برنامه های لازم را آماده ساخته تا اگر جامعه جهانی نتواند از راه مسالمتآمیز از ادامه آن برنامهها جلوگیری کند اسرائیل به تنهایی دست به اقدام خواهد زد و تاسیسات اتمی حکومت ایران را شاید همراه با قرارگاه های تولید موشک نابود خواهد کرد.
علی ربیعی در شماره امروز روزنامه ایران بیانگر دیدگاه های رسمی دولت مینویسد که باید از ادامه این رفتار خودداری کرد.
او می گوید: بیایید به دنیا اطمینان دهیم که برنامه اتمی ما برنامه جنگی نیست.
علی ربیعی مینویسد که اگر دنیا به این تصور برسد که رژیم ایران در پی تولید بمب هسته ای است امنیت خود را سخت به خطر می اندازد.
آیا رژیم ایران تصور می کند که وقتی بمب را برای نابودی اسرائیل و برای تسلط بر منابع نفت منطقه و برای آقایی بر کشورهای مسلمان منطقه میخواهد دنیا سکوت خواهد کرد؟
علی خامنهای میگوید که اگر نیازهای کشور ایجاب کند ما حتی غنیسازی ۶۰ درصدی خواهیم کرد کدام نیازهای مملکت؟
به همین مقداری که هم اکنون تولید میکنند چه نیازی دارند؟
چه لزومی دارد که حکومت ایران بیاید و در صدد تولید اورانیوم فلزی باشد جز برای ساخت بمب هستهای هیچ کاربرد دیگری ندارد و هرگز فراموش نکنید که اکبر هاشمی رفسنجانی صریحا گفته بود که یک بمب اسلامی میتواند اسرائیل را نابود کند.
آیا اسرائیل خواهد گذاشت که یک بمب اسلامی این کشور را نابود کند؟
و چه کسی را نابود کند؟
یک میلیون و ۴۰۰ هزار مسلمان و عرب در اسرائیل زندگی میکنند آیا آنها را نیز میخواهند نابود کنند این نابخردان؟
همه این رویدادها در حالی است که بودجه و درآمد و ذخیره مالی حکومت اسلامی ایران دائماً و روز به روز و هفته به هفته رو به اتمام می رود.
دیگر حتی برای خرید واکسن پولی در اختیار ندارند و به شدت اصرار ورزیده و تقاضا و تمنا می کنند که دستکم آمریکا اجازه دهد یک میلیارد دلار از بدهی های عراق به ایران و بدهی های کره جنوبی به ایران و یک میلیارد از منابع دیگر به صورت نقد به رژیم ایران پرداخت شود.
به پول نیاز دارند زیرا باید حقوق پاسداران را بپردازند.
زیرا باید پول برای حزبالله لبنان بفرستند.
زیرا باید حوثی های یمن را کمک مالی کنند.
اما آمریکا می گوید پول بی پول.
اول ثابت کنید که به تعهدات برجامی خود باز می گردید.
همان برجامی که ما قبول نداریم اما برگردید تا زمینه مذاکرات برای برجام تازه فراهم شود و حکومت در برابر چنین وضعی چه گزینه ای در اختیار دارد؟
اگر همچنان سرکشی کند تحریم ها همچنان ادامه خواهد داشت و شاید روز به روز شدیدتر نیز بشود.
دولت بایدن با واکنش در برابر تعرضات طرفداران و مزدوران حکومت ایران در عراق نشان داد که چندان هم کوتاه نمیآید و یک نکته دیگر تازه اگر آمریکا اجازه دهد که آن یک میلیارد ها به حکومت ایران پرداخت شود پول نقد نخواهد بود بلکه با یک اعتبار بازرگانی خواهد توانست مواد غذایی برای کشور بخرد.
امروز حتی روغن نیز در بازار پیدا نمی شود چگونه میتواند این وضع ادامه یابد؟ و از سوی دیگر می شنویم که هر روز مخالفت مردم با شرکت در انتخابات بالا و بالاتر می رود.
امروز دیگر همگان می گویند که ناامید شدیم.
تمام راه ها تجربه گردید و معلوم شد که هیچ کس از میان افرادی که به مقام ریاست جمهوری رسیده نتوانسته است مشکلات ایران را حل کند.
ساختار رژیم به نحوی است که چنین اجازهای را به هیچ کس نمیدهد.
بنابراین مردم ایران برای چه به پای صندوقهای رای بروند؟
اسماعیل قاآنی تهدید میکند که به آسانی خواهد توانست دیوار دفاعی اسرائیل و ایالات متحده را بشکند و فرو ریزد.
این رجز خوانی ها حدی وحدودی ندارد.
آنها هستند که دیوارشان حفره های بسیار دارد.
بیندیشند که اسرائیل در داخل خاک ایران چه کرد و در دریا با حکومت ایران چه کرد و آمریکا.
هنگام آن است که درس بگیرند و دست از رجزخوانی بردارند و بدانند که مردم در کمین نشسته اند و منتظر فرصتی هستند که فردا ممکن است به وجود آید…