19
جمعه, آوریل
جمعه 31 فروردين 1403 Friday 19 April 2024 10 شوال 1445

جامعه آمریکا باید تا آن جا متحول شود که هلاکت جورج فلوید آخرین مورد خشونت و ستم باشد؛

نوشتار

کشته شدن یک شهروند آمریکایی در تلاش پلیس برای بازداشت او، ایالات متحده و شمار دیگری از کشورهای غربی را تکان داد و اعتراض های گسترده ای به دنبال آورد که با اغتشاشات در چند کشور و به ویژه در خود آمریکا همراه بود که چهره زشتی از یک پیکار برحق و انسانی به نمایش گذاشت.

 دفاع از حقوق انسان ها یک پدیده نیکو و قابل ستایش است.

این رفتار، به ویژه در دنیای امروز، که جهان کوچکتر و مردم آن به هم نزدیکتر می شوند اهمیت دارد.

اعتراض به کشته شدن جورج فلوید، به یک شهر و ایالت در آمریکا محدود نشد، بلکه سراسر آن کشور را دربر گرفت و به بریتانیا و کشورهای دیگر نیز کشانده شد و ابعاد آن در تاریخ اعتراض های محلی و بین المللی همسان نداشته است.

ولی، شماری از شرکت کنندگان در این خیزش اعتراضی، راه اشتباه در پیش گرفتند.

شاید افراد و گرایش ها و نهادهایی بودند که به صورت عمدی و برنامه ریزی شده، اعتراض ها را به مسیر خشونت و غارت و چپاول کشاندند و این همان چیزی است که با صدای بلند باید مورد نکوهش قرار گیرد.

به پایین کشیدن مجسمه های تاریخی و تلاش برای تحریف پیشینۀ اجتماعی و فرهنگ و گذشتۀ یک قوم و یک ملت، از طریق تحریم فیلمی چون “بربادر رفته” اموری است که همگان باید آن را نکوهش کنند.

با شکستن شیشه های یک فروشگاه، هیچ سیاهپوستی در ایالات متحده به تساوی حقوق نمی رسد – بلکه درست بالعکس، موجب بدنامی سیاهان می شود، افرادی که اجداد آن ها به عنوان برده، در ظالمانه ترین وضع به آمریکا و اروپا آورده شدند و قرن ها تحت ستم و تبعیض و استثمار بوده اند.

این رفتارها، فقط همان نژادپرستانی را در آمریکا و اروپا تقویت می کند که همیشه خواستار زیرپا گذاشتن حقوق انسانی افرادی بوده اند که رنگ پوستشان با سفیدان تفاوت داشته و فرهنگشان با فرهنگ آنان همخوانی مورد انتظار را ندارد.

بی تردید، گذاشتن زانو روی گردن فردی که به زمین خوابانده شده، تا لحظه ای که او به طور فجیعی جان می سپارد، جنایتی غیرقابل توجیه و نابخشودنی است.

در این تردیدی وجود ندارد.

ولی جامعه آمریکایی یک جامعه خشونت زده است و شمار قتل هایی که هر سال در آن کشور روی می دهد، شاید به طور نسبی در جهان در ردیف اول قرار داشته باشد.

این واقعیت که ساختار اقتصادی آمریکا یک سیستم کاپیتالیستی و بی رحمانه بوده و از ابتدا همگان حق خرید اسلحه داشته اند، یکی از ریشه های اصلی این خشونت است.

سخن از کشوری با اقتصاد آزاد است، که یکی به ثروت نجومی می رسد و دیگری نان شب هم ندارد و خیابان خواب است.

چنین واقعیت زشتی را در آمریکا به وفور می توان دید.

اما نظام کنونی ایالات متحده، یک شیوه کاپیتالیستی صرف نیست، بلکه موارد بسیار زیادی از اقدامات سوسیالیستی نیز در آن آمیخته شده که نمونه آن پولی است که در رابطه با کورونا، دولت آمریکا به در خانه مردم آورد.

گفتیم که خشونت، در ایالات متحده یکی از ویژگی های جامعه آن کشور است که در چگونگی شکل گیری آن جامعه ریشه دارد.

برپا کنندگان ایالات متحده کنونی، افراد کشورهای دیگری بودند که به یک سرزمین نو پای گذاشتند و با دست خالی و با رقابتی بیرحمانه با یکدیگر، توام با رزم و پیکار با سرخپوستانی که در آن سرزمین می زیستند، می خواستند زندگی تازه ای برپا سازند.

این واقعیت در یک قرن اخیر بسیار کمرنگ تر شده، ولی همچنان به طور ملموسی وجود دارد و می تواند تا حد زیادی، بیانگر ریشه های خشونت در جامعه آمریکایی باشد.

در سال گذشته (۲۰۱۹)، یک هزار و چهار نفر آمریکایی در رویارویی با افراد پلیس کشته شده اند. بسیاری از آنان افراد مسلح و یا تبهکار بودند، و یا کسانی که با توسل به زور، حاضر نبودند پلیس به آن ها دستبند بزند.

تردیدی نیست که این رقم نشانی از ابعاد خشونت در آمریکا و شیوه کار پلیس آن کشور دارد که می داند بسیاری از تبهکاران مسلح هستند و اگر مامور انتظامی حتی یک دم تامل کند، گلوله آن فرد تبهکار سینه اش را خواهد شکافت.

ولی از رقمی که ذکر کردیم، یعنی همان یک هزار و چهار نفر، بیش از یک سوم، افراد سفید پوست بودند و شمار سیاه پوستان به مراتب کمتر بود و به یک چهارم کل نیز نمی رسید.

پانزده درصد نیز اسپانیایی تبار بودند و حدود یک چهارم نیز افر ادی از نژادهای دیگر و یا قربانیان ناشناخته بودند.

آیا هرگز شنیده اید که یک سفید پوست در ایالات متحده در رویارویی با پلیس به هلاکت برسد و مردم آمریکا و جهان به خیابان ها بیایند و راه پیمایی کنند و به غارت فروشگاه ها بپردازند؟

هدف از آوردن این ارقام و آمار آن نیست که ادعا شود در ایالات متحده تبعیض وجود ندارد.

وجود دارد، خیلی هم وجود دارد.

ولی آیا می توان گفت که در هیچ کشوری، تبعیض، در سطوح مختلف و ابعاد گوناگون وجود ندارد؟

در ایالات متحده، باور بر آن است که ابعاد خشونت در جامعه سیاه، بسیار بالاتر از جامعه غیر سیاه است و این را به حساب تبعیض های موجود، و در کنار آن، فرهنگ و شیوه زندگی آن ها و همچنین مشکلات اقتصادی و ابعاد بیکاری و کم سوادی می نویسند.

جامعه آمریکایی، از اصل و ریشه، یک جامعه چندین ملیتی و چندین نژادی است و چرا باید چنین تبعیضی نتسبت به سیاهپوستان وجود داشته باشد؟

مردم آمریکا از پنج قاره جهان، از نژادهای مختلف و از فرهنگ های گوناگون هستند – و این، یکی از عوامل پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در آن کشور است. ولی سیاه پوستان، بیش از هر جامعه دیگری احساس تبعیض می کنند.

اما در کشوری که یک سیاستمدار سیاه، به مدت هشت سال در مقام ریاست جمهوری بوده، مشکل می توان ادعا کرد که این دوری جویی از سیاهان، یک گرایش نهادینه شده و غیرقابل تغییر است.

بی تردید، دولت های آمریکا در وجود این تبعیض و ناخرسند سیاهان گناهکار هستند.

حتی در یک رژیم کاپیتالیستی، یکی از وظایف دولت آن است که بینوایان را یاری دهد تا به نوایی برسند – و این تلاش، لازم است از سنین خردسالی و حتی از کودکستان و پیش از آن آغاز شود.

در جامعه آمریکایی، تا نیم قرن پیش، دانش آموزان سیاه پوست در برخی ایالت ها در مدارس جداگانه درس می خواندند و حق ورود به مدارس سفیدپوستان از آنها سلب شده بود.

ماجرای آلاباما هنوز در ذهن مردمان بسیار زنده است.

دولت آمریکا وظیفه دارد برای آموزش عمومی و حرفه ای سیاهپوستان بودجه های بالاتری را هزینه کند.

میدانیم که در ایالات متحده برای پیشبرد موقعیت اجتماعی و درآمد سیاهان، هر شرکت و نهاد و موسسه وظیفه دارد درصد معینی از کارمندان خود را از میان سیاهان برگزیند.

دولت های آمریکا تلاش کرده و می کنند، ولی هنوز کافی نیست.

باید پرسید که پرزیدنت باراک اوباما در هشت سال ریاست جمهوری ایالات متحده چه گامی برای پیشبرد سیاهان برداشت که بالاتر از گام های روسای جمهوری پیشین باشد؟

ولی، تنها نباید به سوی روسای جمهوری و یا دیگر رهبران آمریکا چشم توقع دوخت.

خود رهبران جامعه سیاه هستند که رسالت بسیار مهمی در این زمینه به دوش دارند. آن ها هستند که باید راه های پیشبرد فرهنگی و اجتماعی سیاهان را شناسایی کنند و بر دولت فشار آورند که به اجرای آن بپردازد.

ولی آن رهبران سیاه پوست یک رسالت عمده دیگر نیز دارند: آنان باید افراد جامعه خود را یاد بدهند که از خشونت دوری جویند و به دنبال دانش و حرفه باشند و به تحصیلات عالیه برسند.

آنانی که دست به چپاول و غارت زدند، به پیکار برحق سیاهان در راستای رسیدن به تساوی حقوق آسیب رساندند و راه پیشرفت آینده سیاهان را ناهموار تر ساختند.

جامعه آمریکایی نشان داده که یک اجتماع باز و آزاد است و به آسانی خود را با پیشرفت های معنوی و ارزش های جدید اخلاقی همگام می سازد و در راه تامین حقوق شهروندی برای همگان، گام تازه ای بر می دارد.

این اولین بار نبود که سیاهان آمریکا در اعتراض به تبعیض و بدرفتاری پلیس به تظاهرات می پرداختند. ولی بیشترین تلاش باید به عمل آید، که شاید این، آخرین بار باشد!

اورشلیم – ۲۴ خرداد ماه ۱۳۹۹، ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰

نظرات (0)

0 از 5 براساس 0 رای
هنوز نظری ارسال نشده است

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. بهتر است نام و نظر خود را فارسی تایپ کنید ( برای انتشار سریع نظر یا افزودن فایل پیوست، باید وارد حساب کاربری خود شوید ) عضویت یا ورود به حساب کاربری.
Rate this post:
0 کاراکتر
پیوست (0 / 3)
انتشار موقعیت

آخرین اخبار

با آبونمان در خبرنامه رایگان میگن نیوز از آخرین پیشبردها در تارنما با خبر شوید