- توافقنامه ۲۵ساله جمهوری اسلامی و جمهوری خلق چین درواقع بخشی از برنامه قطبسازی پکن است که تنها به دنبال رسیدن به حداکثر منافع خود جهت آماده شدن برای مقابله با واشنگتن است.
- در عین حال چین میتواند یک دیوار الکترونیک محکم برای حمایت رژیم تهران از تهاجم ویروسهای الکترونیک به تأسیسات هستهای و نظامی ایران ایجاد کرده و از حملات سایبری و خسارات ناشی از آن به جمهوری اسلامی جلوگیری کند. حملات اخیر به سایت اتمی نطنز و تعدادی از تأسیسات و مراکز انرژی ایران ناشی از این نوع هجوم بوده است.
امیل امین (شرق الاوسط) – «ایران و چین دو کشور دارای دو فرهنگ باستانی در آسیا، دو شریک مهم در بخش تجارت، اقتصاد و سیاست، فرهنگ و امنیت با چشماندازی مشابه در بسیاری از منافع دوجانبه و چندجانبه، شرکای استراتژیک دیگری را مورد بررسی و مد نظر قرار خواهند داد».
این جملههای نخستین یک سند درز شده ۱۸ صفحهای است که از سوی روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نیز منتشر شده است. ابعاد این قرارداد را مخالفان رژیم ایران «توافق پنهانی برای فروش ایران به چین در لحظههای ضعف اقتصادی و انزوا بینالمللی کشورشان» نامیدهاند.
فضایی که بتوان به ابعاد «پیشنویس» این سند پرداخت که به بیرون «درز» داده شده و قرار است به امضای مجلس شورای اسلامی نیز برسد، واقعا کم است چرا که در این توافق کل ارادهی ایرانیان به چین اهدا شده! توافقنامه ۲۵سالهی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین درواقع بخشی از برنامه قطبسازی پکن است که تنها به دنبال رسیدن به حداکثر منافع خود جهت آماده شدن برای مقابله با واشنگتن است.
امروز چین که بزرگترین فاجعه بیولوژیک جهان را طی صد سال اخیر به وجود آورده، از تحریمهای پی در پی، عدم محبوبیت روزافزون در میان اروپاییها، آمریکاییها و استرالیاییها، یعنی مقابله با جهان اول بسیار نگران است و وحشتناکترین نگرانی پکن این است که خود را در مقابل مشکل کمبود سوخت برای ادامهی حرکت چرخهای اقتصاد خود میبیند.
در اینجاست که به نظر میرسد چین از مدتها پیش گمشدهی خویش را یافته و چشم به ایران دوخته است. چینیها معتقدند که اکنون بهترین زمان برای خیز برداشتن به سوی منابع این کشور است چرا که رژیم ورشکسته و درماندهی ایران برای ادامه بازی تضاد با واشنگتن به آنها نیاز مبرم دارد و از آنان استقبال خواهد کرد.
درز پیشنویس توافقنامه که احتمالا توسط افرادی از رژیم ایران بطور عمدی اتفاق افتاده، به عنوان مکانیسمی برای ترغیب و تشویق واشنگتن صورت گرفته و در حقیقت درز پیشنویس توافقنامه این پیام را برای آمریکا دارد که اگر شما خشمتان را علیه ما فروکش نکنید و از ما دست نکشید، ایران به مدت ۲۵ سال نفت خام با قیمت ۳۲ درصد کمتر از قیمت رایج در بازار را به چین خواهد داد و از پکن به عنوان جایگزین اروپا و غرب استفاده خواهد کرد.
اما دولت کمونیست چین در مقابل این امتیاز کلان چه به دولت اسلامی ایران میدهد؟!
در این توافقنامه آمده است که درآمدهای حاصل از فروش نفت ایران باید در بخشهای دیگر تجاری و اقتصادی ایران با چین سرمایهگذاری شود که این خود نوعی گفتگو با پوشش «مخملین» است چرا که در این توافقنامه همه محتوای آن به رژیم ایران دیکته میشود به این دلیل که چین دست بالا را دارد و هر چه بخواهد باید توسط حکومت ایران انجام گیرد.
زمینههای این توافق و همکاری میان رژیمهای ایران و چین از یکسو باعث نگرانی جدی کشورهای منطقه شده و از سوی دیگر برای آمریکا و استراتژی بلندمدت واشنگتن در شرق آسیا نیز ناخوشایند است چرا که ایالات متحده معتقد است که چین میتواند از طریق این توافقنامه به آبهای گرم خلیح فارس و به سرچشمههای اصلی نفت دسترسی پیدا کند، آرزویی که اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد نتوانست به آن برسد.
جمهوری اسلامی ایران نیز مشتاقانه منتظر است تا جمهوری خلق چین یک شهر بزرگ صنعتی در سواحل مکران مشرف به دریای عمان برایش بسازد تا بتواند از درآمد آن شهر صنعتی استفاده کند! پکن همچنین وعده داده ساحل بندر جاسک مشرف به تنگه هرمز را توسعه داده و سرمایهگذاریهای صنعتی بلندمدت در این بندر بکند.
فاجعهای که باعث بلند شدن صدای مخالفان رژیم تهران و حتی برخی از چهرههای سابق رژیم در داخل از جمله محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی پیشین شد این است که در پیشنویس توافقنامه تصریح شده که چینیها بر دو جزیره با ارزش ایران یعنی کیش و قشم کنترل کامل خواهند داشت و بدون شرایط خاصی اجازه دارند در این دو جزیره ماهی و دیگر آبزیان را صید کنند.
وقتی صحبت از «بنادر چینی» در ایران به میان میآید این پرسش مطرح میشود که آیا چین اکنون ایران را به عنوان «پاشنهی آشیل» ایالات متحده میبیند که از طریق آن میتواند به حضور آمریکاییها در منطقهای که از پایان جنگ جهانی دوم تا کنون، به عنوان منطقهای استراتژیک و حیاتی برای واشنگتن به شمار میرود، پایان دهد؟
کارشناسان و آگاهان میدانند که آنچه قرار است در ایران اتفاق بیافتد برای چینیها تازگی ندارد زیرا آنها قبلاً مجموعهای از بنادر را در امتداد اقیانوس هند نیز ساختند که متشکل از ایستگاههای سوختگیری و سکوهای دریایی برای فعالیت تدارکاتی در زمینه صادرات و واردات است که دریای چین جنوبی را به آبهای مدیترانه ربط میدهد.
اما «بنادر چینی» اگر چه ظاهرا ماهیت تجاری دارند اما در بیشتر موارد به موازات آنها پایگاههای نظامی نیز ساخته شده که مکمل حضور چین در این مناطق به شمار میرود. حتی اگر این بنادر واقعا از نظر تجاری قانعکننده باشند اما همزمان بدین معنی است که نیروی دریایی چین برای استراتژی بلندمدت خود، مبارزه با شش ناوگان آمریکایی را مد نظر قرار داده است. البته برای کشوری مانند چین این یک امر طبیعی است و در ارتباط با رقابت قطبهای کنونی و آینده میان پکن و واشنگتن قابل درک است.
توافقنامه ۲۵ساله نکات زیادی را در بر میگیرد و شاید مهمترین آنها برای دولت اسلامی ایران ایجاد مصونیت و حمایت برای رژیم تهران است. چین میتواند یک دیوار الکترونیک محکم برای حمایت رژیم تهران از تهاجم ویروسهای الکترونیک به تأسیسات هستهای و نظامی ایران ایجاد کرده و از حملات سایبری و خسارات ناشی از آن به جمهوری اسلامی جلوگیری کند. حملات اخیر به سایت اتمی نطنز و تعدادی از تأسیسات و مراکز انرژی ایران ناشی از این نوع هجوم بوده است.
این توافقنامه همچنین شامل بسیاری از جنبههای همکاری در زمینه زیرساختهای ایران به ویژه در زمینه حمل و نقل هوایی است، اما پرسشی که برای بسیاری از ایرانیان مطرح شده این است که چین درباره برنامههای موشکی بالستیک و هستهای ایران چگونه فکر میکند؟!
آنچه مسلم است و همه مراکز مطالعاتی و اطلاعاتی چینی از این واقعیت آگاهند این است که جمهوری اسلامی ایران و جمهوری کمونیستی چین از نظر ایدئولوژیک هیچ نقطه پیوندی که این دو را جمع کند، ندارند؛ تنها نقاط مشترک پکن و تهران عملگرایی و منافع آنی آنهاست که در چارچوب شرایط خاص به وجود میآید. بنابراین این پرسش باقی میماند که: آیا چین به برنامههای اتمی و موشکی جمهوری اسلامی خوشبین است یا چنین برنامههایی برای پکن نگران کننده است؟! آیا به نفع استراتژی بلندمدت و جاهطلبانهی چین خواهد بود که ایران به کشوری هستهای در پهنهی جنوبی پکن تبدیل شود؟!
توافقنامه جدید برای بافت اجتماعی ایران نیز یک تهدید مهم تلقی میشود به ویژه آنکه بسیاری از نسلهای جوان ایرانی از تجربیات قبلی چینیها در کشورهای آفریقایی و آسیایی آگاه هستند، چین بیشترین تأثیرات منفی را بر رشد و توسعه آن کشورها بر جای گذاشته است. پکن در ابتدا از منابع آن کشورها سوء استفاده کرد و شیرهی جان آنها را مکید و در پایان آنها را با قرضهای میلیاردی به خود بدهکار و رها کرد!
ما به زودی در ماه اکتبر آینده شاهد جنگی سخت میان اعضای شورای امنیت بر سر تصمیمگیری جهت ادامه تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران خواهیم بود. در این جنگ چین طرف یکی از طرفین اصلی نبرد در شورای امنیت را خواهد گرفت و به احتمال زیاد در برابر تصمیم آمریکا از حق وتو استفاده خواهد کرد.
آیا این به معنی آنست که افتادن به «دام توکودیدس Thucydides Trap» میان آمریکا و چین بسیار نزدیک است؟