- تاریخ روابط دیپلماتیک، تجاری و ورزشی جهان عرب- عبری هرگز متوقف نشده است. بنابراین حمله و انتقاداتی که توسط قطر به همراه برخی از افراد حکومت خودگردان فلسطین آغاز شده، بیانگر اختلافات در روابط بین اعراب است و هیچ ارتباطی با حرکت وگام دیپلماتیک امارات با اسرائیل ندارد!
- واقعیت این است که عربها مرحلهی ضرورت تفاهم و کنار آمدن با اسرائیل را پشت سر گذاشتهاند. رابطه با اسرائیل دیگر یک شوک نیست بلکه یک داستان قدیمی و خستهکننده شده است. اسرائیلیها در تمام فرودگاههای پایتختهای عرب به زمین نشستهاند و به عنوان دیپلمات، ورزشکار، پرسنل امنیتی یا متخصص رسانهها در آنجا بطور رسمی مورد استقبال قرار گرفتهاند.
- بازنده اصلی در همه این سالها فلسطینیها هستند چرا که دشمنی با اسرائيل به نام آنها انجام میشود!
عبدالرحمن الراشد (شرقالاوسط) – در جهان ۱۹۳ کشور هستند که جامعه بینالمللی یا سازمان ملل متحد را تشکیل میدهند. از این تعداد ۱۶۳ کشور از آنها اسرائیل را به رسمیت شناختهاند. خواندن این اعداد کافی است تا بدانیم آنچه در روابط اسرائیل و امارات اتفاق افتاده با وجود هر آنچه شنیدهاید مسئله خطرناکی نیست.
روابط امارات با اسرائیل ۲۷ سال پس از توافقنامه اسلو، ۴۰ سال پس از ورود سعد مرتضی اولین سفیر مصر در تلآویو و ۲۴ سال پس از تعیین اولین مقام اسرائیلی در قطر و برافراشته شدن پرچم اسرائیل بر روی ساختمانهای دوحه آغاز شد.
تاریخ روابط دیپلماتیک، تجاری و ورزشی جهان عرب- عبری هرگز متوقف نشده است. بنابراین حمله و انتقاداتی که توسط قطر به همراه برخی از افراد حکومت خودگردان فلسطین آغاز شده، بیانگر اختلافات در روابط بین اعراب است و هیچ ارتباطی با حرکت وگام دیپلماتیک امارات با اسرائیل ندارد!
با وجود این، دو جنبه مهمی که هرگاه مسئله روابط ما با اسرائیل به میان میآید فراموش میکنیم بایستی روشن شود:
اول این است که هیچیک از طرفهای عربی، فردی یا دولتی، حق ندارد بر فلسطینیها تحمیل کند که فلسطینیان چگونه با قضیه و آرمان خود کنار بیایند یا به چه نحوی امور خود را با اسرائیل اداره کنند. اینها موضوعاتی است که حق مشروع خود فلسطینیهاست و به دولت خودگردان آنها در رامالله تعلق دارد. آنها تصمیم میگیرند که آیا خواهان توافق با اسرائیلیها در مورد یک یا دو کشور باشند یا اینکه نمیخواهند کشور باشند!
حتی با جزئیات بیشتر ، فلسطینیها به تنهایی حق تصمیمگیری درباره سرزمین خود به پایتختی بیتالمقدس (اورشلیم) یا بدون آن را دارند؛ آنها حق دارند درباره حق بازگشت آوارگان یا بدون آن، صلح یا جنگ تصمیم بگیرند. قیمومیت عربها بر فلسطینیها یا تصمیمگیری برای فلسطین نیم قرن پیش با تصمیم اتحادیه عرب پایان یافت. تصمیمگیری درباره فلسطین با فلسطینیهاست،نه قطریها، نه سوریها، نه ایرانیها، نه ترکها و نه سعودیها.
نکته دیگر این است که هر کشور عربی حق مدیریت روابط بینالمللی خود از جمله رابطه با اسرائیل را دارد. این یک مسئله مربوط به حاکمیت ملی است که هر کشور بر اساس منافع خود تصمیم میگیرد نه بر اساس آنچه فلسطینیها یا سایر کشورهای عرب میخواهند. هر کشور عربی شرایط خاص خود را دارد. هنگامی که عبدالفتاح برهان رئیس جمهور سودان از وی پرسیدند که چرا پس از برکناری رژیم بشیر با اسرائیل روابط برقراری کردی، گفت که این موضوع در راستای منافع عالی و ملی سودان است. امارات متحده عربی همچنین در بحرانهای خطرناک امروز منطقه بالاترین منافع خود را دارد.
چرا قطر در سال ۱۹۹۶ درهای خود را زودتر از همه به سوی اسرائیل باز کرد و از شیمون پرز در دوحه استقبال کرد و یک پیمان تجاری بست؟ این اتفاق سه ماه پس از کودتای حمد بن خلیفه علیه پدرش روی داد. دلیل آن مشخص است: او می خواست موقعیت خود را در قدرت تحکیم کند. زمانی انور سادات رئیس جمهوری فقید مصر در چارچوب یک استراتژی بزرگتر تصمیم گرفت که منافع عالی مصر را در توافق صلح کمپ دیوید با برقراری روابط با اسرائیل تضمین کند.
واقعیت این است که عربها مرحلهی ضرورت تفاهم و کنار آمدن با اسرائیل را پشت سر گذاشتهاند. رابطه با اسرائیل دیگر یک شوک نیست بلکه یک داستان قدیمی و خستهکننده شده است. اسرائیلیها در تمام فرودگاههای پایتختهای عرب به زمین نشستهاند و به عنوان دیپلمات، ورزشکار، پرسنل امنیتی یا متخصص رسانهها در آنجا بطور رسمی مورد استقبال قرار گرفتهاند.
بازنده اصلی در همه این سالها فلسطینیها هستند! این دشمنی و تفرقه به نام آنها انجام میشود و تا کنون هیچ فایدهای از آن حاصل نشده؛ هیچ زمینی بازگردانده نشده؛ و هیچ سرزمین رسمی برای فلسطینیها به رسمیت شناخته نشده؛ هیچ خدمات یا پشتیبانی از شهروندان فلسطینی هم با این شعارهای پوچ ارائه نشده است. این انتخاب دولت فلسطین است که از تماشای اخبار و اظهار نظرهای منفی دربارهی ارتباط با اسرائیل راضی باشد و به آن بسنده کند یا اینکه راه دیگری در پیش بگیرد!
تا زمانی که فلسطین نتواند مانع همه این رویدادها شود، میتواند از این تحولات و پیشرفتها سیاسی بهرهمند شود تا در هر زمینهای به نفع اهداف خود یا نیازهای شهروندانش خدمت کند و به پیشرفت برسند.
در عین حال ما واقعا ناراحت هستیم وقتی میبینیم که مقامات فلسطینی به خودشان اجازه میدهند مانند یک توپ در میدان بازی کشورهایی چون قطر یا ترکیه پاس داده شوند تا از قضیه آنها برای ضدیت با دیگر کشورها سوء استفاده کنند. واقعیت نشان میدهد زیانهایی که به دلیل منفی بودن برخورد با واقعیتها و عدم درک شرایط کشورهای عربی هنگام تفاهم و همگرایی با اسرائیل به فلسطین میرسد، تفاهمی که میتواند کمک شایانی به فلسطینیها باشد، هرگز متوقف نشده است.