26
جمعه, آوریل
جمعه 7 ارديبهشت 1403 Friday 26 April 2024 17 شوال 1445

در ایران، لشکر گرسنگان، کودکان کار، کارتون خواب ها و تلاشگران و میهن دوستان در راه است!

نوشتار

حسن روحانی در ایران با یک معضل بزرگ روبرو است، امر چنان مشکلی که می توان آن را مساله مرگ و زندگی توصیف کرد.

 بنیامین نتانیاهو و دولت اسرائیل نیز با همان مشکل روبرو هستند و می کوشند برای آن راه حلی بیابد.

همین مشکل، با همان وخامت و حتی شاید بیشتر از آن، در برابر دونالد ترامپ قرار دارد.

تصور می رود که این مشکل، جهانگیر شده و تقریبا کشوری وجود ندارد که با آن روبرو نگردیده باشد.

برای ایران و اسرائیل، مشکل مشابه آن است که اگر مردم همچنان به سر کار نروند و در خانه بمانند، ذخایر مالی و اقتصادی کشور فروکش خواهد کرد و پولی برای پرداخت به کارگران بیکار، و حتی شاید برای مبارزه با بیماری باقی نخواهد ماند.

هم در اسرائیل و هم در ایران، دولت ها این امکان را بررسی می کنند که از چند روز دیگر، برخی رشته ها، زیر کنترل دقیق بتوانند کار خود را از سر گیرند.

ولی آیا در ایران، حکومت این توان را دارد که همگان را به اطاعت از قانون بکشاند.

در این زمینه تردیدهای بسیار وجود دارد.

دولت پرزیدنت ترامپ یک مشکل اساسی دیگر نیز دارد و آن، تاثیر شیوه رسیدگی دولت او به همه گیری کوروناست که برخی محافل از آن به شدت انتقاد کرده اند.

شاید در این زمینه، ترس حکومت ایران بسیار بیشتر باشد و آن، احتمال خیزش مردمی برای برانداختن رژیم است.

مشکل مرگ و زندگی، که ایران، اسرائیل و دیگر کشورها با آن روبرو هستند این است که اگر قرنطینه ادامه یابد، اقتصاد به تدریج فلج خواهد شد و پولی برای تامین معاش مردم باقی نخواهد ماند و ادامه رسیدگی به بیماری را دشوار خواهد کرد و اگر اقتصاد فروپاشد، درمان بیماری نیز بسیار دشوارتر خواهد شد و مرگ و میر افزایش خواهد یافت.

سازمان جهانی بهداشت می گوید که برچیدن قرنطینه، به مفهوم فرمان مرگ برای هزاران هزار خواهد بود. ولی اگر قرنطینه، یا خانه نشینی مدتی بسیار زیاد به درازا بکشد، معیشت مردم را چگونه می توان تامین کرد؟

اسرائیل یک اقتصاد قوی دارد و به موقع خود را برای رویارویی با کورونا آماده ساخت. گفته اند که از نظر آمادگی برای دست و پنجه نرم کردن با ویروس و درمان آلوده شدگان، اسرائیل مطمئن ترین کشور جهان محسوب می شود – در حدی که بسیاری از اسرائیلی هایی که سالیان در ایالات متحده و کشورهای دیگر زندگی می کنند، در این روزها به کشورشان باز می گردند.

ولی این واقعیت خوشحال کننده، از نگرانی ها و آسیب های احتمالی نمی کاهد و باید برای آن چاره اندیشی کرد.

حتی تقسیم بندی بین مشاغل ضروری و غیرضروری، نمی تواند اقتصاد را از فروپاشی نجات دهد. ا

لبته نان و آذوقه و آب و برق مورد نیاز مردم را باید تامین کرد. ولی آیا مردم به خرید لباس نیاز ندارند؟ آیا حق ندارند گاهی در کافه بنشینند و با آرامش خاطر قهوه و چای بنوشند و یا به رستوران بروند تا غذا بخورند؟

آیا بدن انسان به ورزش نیاز ندارد؟

نوجوانان نباید رانندگی یاد بگیرند؟

بسیاری از ادارات و شرکت ها و مراکز بازرگانی و کسب و کار باید تعطیل بمانند؟

اگر مردم درآمد نداشته باشند، چگونه می توانند مالیات بپردازند و اگر مالیات دریافت نشود، دولت چگونه خواهد توانست هزینه های خود را تهیه کند و به تامین رفاه مردم بپردازد؟

شمار بیکاران در اسرائیل به حدود یک سوم کل نیروی کار رسیده و تازه ممکن است باز هم افزایش یابد، زیرا مقررات کورونا، آن چه که در تهران “پروتوکل” می نامند، روز به روز سخت تر می شود.

خرید تجهیزات پزشکی، دستگاه های تنفس مصنوعی، داروها و مواد ضد عفونی، در کنار یاری رسانی به قشرهای مستمند و پرداخت کمک مالی به بیکار شدگان، این ها همه مبالغ کلانی می طلبد.

سخن در آن است که در ابعاد جهانی، پانصد میلیارد دلار به این مبارزه اختصاص داده شود، وگرنه هیچ کشوری قادر نخواهد بود روی پای خود بایستد و اقتصاد جهانی از هم خواهد پاشید.

گفتیم که حسن روحانی و بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ، هر سه در برابر این پرسش ها سرنوشت ساز قرار گرفته اند.

در واقع، رهبران همه کشورهای جهان با همین معضل روبرو هستند.

حالا علی خامنه ای بیاید و ادعا کند که این ویروس مصیبتش کمتر از جنگ های جهانی و یا وبا و طاعون که در گذشته بر بشریت وارد آمده می باشد. ولی این، از نگرانی نمی کاهد و کمترین زیان چنین سخنانی برای مردم ایران ممکن است آن باشد که از ابعاد خطر غافل شوند و به سیم آخر بزنند و دوباره به خیابان بیایند و بخواهند به فعالیت عادی بازگردند.

این نیز که گفته شود چین آن را تولید کرد و یا آمریکا آن را ساخت و یا این یکی از علائم ظهور حضرت مهدی امام زمان است، از وخامت مساله نمی کاهد و واقعیتی را تغییر نمی دهد.

پرسش در آن است که چگونه می توان از فروپاشی اقتصاد یک کشور جلوگیری کرد و اگر کورونا چند هفته یا چند ماه دیگر ادامه پیدا کند و به زمستان سال آینده کشیده شود، چه باید کرد؟

دولت چین تایید کرده که در شهر ووهان، کوتاه مدتی پس از برداشتن قرنطینه، ابتلای شماری از اهالی از سر گرفته شده است.

چه باید کرد؟

آیا باید قرنطینه سختگیرانه را دوباره برقرار ساخت؟

این پرسش ها، همه کشورهای جهان را به خود مشغول داشته است.

ولی در مورد ایران، وخامت بیشتری دارد و آن، شیوه رفتاری سران رژیم، هرج و مرج اقتصادی، پنهان کاری ها، دروغ پردازی ها، و از همه دشوار تر، نبود درآمدهایی که در گذشته از نفت به دست می آمد و تحریم های آمریکایی آن را تقریبا به صفر رسانده است و سوء مدیریت را نیز به همه این ها اضافه کنید.

هیچ کانون واحدی برای متمرکز ساختن همه امور، در ایران وجود ندارد و هر نهاد ساز خودش را می زند و در فکر منافع و قدرت خویش است و خود را با دیگران در رقابت می داند و قصد خنثی کردن آن را دارد.

علی خامنه ای دستور برپایی یک ستاد مرکزی را برای مقابله با کورونا صادر کرد.

ولی دو روز بعد، همان فرمان را برای نیروهای مسلح صادر کرد و این امر نشان داد که در بیت رهبری، چیزی که وجود ندارد قدرت تصمیم گیری و رهبری است.

از یک سو خامنه ای می گوید که بشریت فجایع وخیم تری را شاهد بوده و از جانب دیگر تاکید می کند که تا کنون یک میلیون نفر در اثر کورونا در جهان جان باخته اند.

رژیم همچنان از کورونا به عنوان یک دشمن جنگی نام می برد و در هر فرصت آن را به آمریکا نسبت می دهد و از افشای آمار واقعی تلفات خودداری می ورزد – همانگونه که آبان ماه گذشت و فروردین رو به پایان است و هنوز مطلبی درباره شمار کشته شدگان آبان ماه منتشر نساخته اند.

سخنگوی دفتر ریاست جمهوری نادرست می خواند خبر روز گذشته را که در آن گفته شده بود که حسن روحانی در نشست اخیر شورای عالی امنیت ملی ابراز نگرانی کرده است که ادامه کورونا ممکن است باعث خیزش مردمی شود و رژیم را از پای درآورد.

این ارزیابی را ما یک ماه پیش ارائه دادیم و مهم نیست که روحانی گفته باشد و یا نگفته باشد – زیرا همه واقعیات و تحولات در ایران نشان می دهد که رژیم واقعا از چنین احتمالی بسیار نگران است.

این که هفته های متوالی آن را پنهان کردند، و امروز نیز ارقام واقعی جانباختگان را گزارش نمی کنند و در این مورد، در سراسر کشور سانسور خبری برقرار ساخته اند، همه و همه از ابعاد وحشت حکومتی سخن می گوید که یک فاجعه بهداشتی و همه گیر را به یک مسئله سیاسی مرگ و زندگی برای خود، مبدل ساخته است.

ساختار کنونی رژیم ایران و بی لیاقتی سران و تصمیم گیرندگان و رهبران حکومت، ابعاد فاجعه در ایران را گسترده تر خواهد کرد.

ایران با یک جهش دیگر واگیری کورونا روبرو خواهد شد و آنگاه مردم از جان خود خواهند گذشت و به خیابان ها خواهند ریخت. زیرا به این احساس خواهند رسید که اگر به پا نخیزند، ادامه ویروس است که می تواند به زندگی بسیاری از مردم پایان دهد.

لشگر گرسنگان، بیکاران، خیابان خواب ها، کودکان کار، زنان تن فروش، ایران دوستان، میهن پرستان، عاشقان راه آزادی، آنانی که اعتبار و حیثیت ملی را می جویند و همه کسانی که از این آدمهای نابخرد و بی تجربه به تنگ آمده اند در راه است.

همه این گروه ها، اکثریت بزرگی از مردم ایران را تشکیل می دهند و آنهایی که پشت رژیم ایستاده اند، شمارشان اندک و توانشان ناچیزتر از آن است که بتوانند در برابر این خشم توفنده ایستادگی کنند.

اورشلیم – شنبه ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۹ برابر با یازدهم آوریل ۲۰۲۰ میلادی

نظرات (0)

0 از 5 براساس 0 رای
هنوز نظری ارسال نشده است

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. بهتر است نام و نظر خود را فارسی تایپ کنید ( برای انتشار سریع نظر یا افزودن فایل پیوست، باید وارد حساب کاربری خود شوید ) عضویت یا ورود به حساب کاربری.
Rate this post:
0 کاراکتر
پیوست (0 / 3)
انتشار موقعیت

آخرین اخبار

با آبونمان در خبرنامه رایگان میگن نیوز از آخرین پیشبردها در تارنما با خبر شوید