میگن در دوران اتحاد جماهیر شوروی، فردی برای خرید خودرو به مرکز مربوطه رجوع میکند و میخواهد نام خود را در لیست منتظران قرار دهد.
پس از ساعتها صف کشیدن و قدری رشوه بالاخره به میز نام نویسی میرسد و اوراق لازم را امضا میکند و پیش پرداخت را تحویل صندوق دار میدهد.
سپس وی را به اتاق دیگری میفرستند و دوباره پس از انتظار دراز مامور به او تبریکات لازمه برای خرید خودرو را میدهد و به او میگوید که برای تحویل ماشین ۱۰ سال دیگر در روز ۵ شنبه ۲۷ ماه سپتامبر ساعت ۱۰ بامداد به کارخانه برود.
مرد خریدار شروع به قور قور زدن میکند و کمی ناراحت به نظر میرسد.
مامور میپرسد چیه ناراحتی؟ تازه کلی بهت لطف کردم گفتم ۱۰ سال مردم ۱۵ و ۲۰ سال تو صف هستند.
خریدار با دستپاچگی پاسخ میدهد که نه قربان آخه ۵ شنبه ۲۷ سپتامبر ۱۰ سال دیگه قراره صبحش یخچالمون را بیارند تحویل بدند.
حالا این شده داستان زندگی مردم در ایران، کشوری که در نفت غوطه میخورد مردمش برای خرید خودرو باید بروند توی صف ولی آقازاده ها با فراری و لمبرگینی در خیابان ها جولان میدهند.
صف هم بیشتر از دلالان و کلاهبرداران تشکیل شده که به نام های تقلبی در صف جا میگیرند و هنگام لازم خودرو را با چندین برابر سود میفروشند.
صدقه و دخیل هم یادتون نره ثواب داره.