-فشارهای سیاسی که بخشی از آن ناشی از سیاستهای دولت ترامپ است و بخشی دیگر نتیجه تلاشهای اپوزیسیون دموکرات جمهوری اسلامی تا حدود زیادی رمق «لابییستهای درشت عضله» را گرفته و دست حزب دموکرات را برای کمک به رژیم ایران بسته است. -در حالی که محمدجواد ظریف در توییتر با ترامپ بر سر مذاکره چشمک و «لاس خفیف» میزد، علی شمخانی رئیس شورای عالی امنیت ملّی بُرجک ظریف را زد و در توییتی نوشت «تبادل زندانیان، نتیجه مذاکره نبوده و هیچ مذاکرهای هم در آینده انجام نخواهد شد». -چین و روسیه منفعلتر از آن هستند که تهران بتواند در شرایط اضطراری روی کمک آنها حساب کند. -از ارفاقهای دوران اوباما خبری نیست و کارزار فشار حداکثری با تمام قوا پیش برده میشود. -به همه این نشانهها میبایست به حقوق و خواست مردم ایران توجه کرد که حتی با وجود مشکلات عظیم اقتصادی دیگر حاضر نیستند جمهوری اسلامی را تحمل کنند و نمیخواهند رژیم بار دیگر پشت مذاکره با آمریکا بنشیند و برای بقای خود زمان بخرد بدون آنکه تغییری در شرایط زندگی آنها ایجاد شود!
پاسخ محمدجواد ظریف به ترامپ این بود: «زمانی که شما وارد دفتر (کاخ سفید) شدید ما صاحب یک توافق بودیم. ایران و دیگر طرفهای برجام هیچگاه میز (مذاکره) را ترک نکردند. مشاوران شما (که اغلب تابحال اخراج شدند) قمار احمقانهای انجام دادند. این به شما بستگی دارد که چه زمانی بخواهید آن را اصلاح کنید.»
سابقه اما نشان میدهد که در یکی دو سال اخیر هربار که بین رژیم ایران و آمریکا تبادل زندانی صورت گرفته است، ترامپ پیشنهاد مذاکره را مطرح کرده و حسن روحانی و محمدجواد ظریف و جریان اصلاحطلب حامی دولت از آن استقبال کردهاند. اما یکی دو روز بعد با موضعگیری قاطع علی خامنهای یا دیگر مقامات ارشد نزدیک به او روبرو شده و در نهایت حامیان مذاکره عقبنشینی کردند.
این ماجرا پس از آزادی نزار زکا شهروند لبنانی- آمریکایی و مبادله ژیو وانگ شهروند چینی- آمریکایی با مسعود سلیمانی نیز پیش آمد و هر بار ترامپ تشکر کرد و پیشنهاد مذاکره را مطرح کرد و روحانی و ظریف از آن استقبال کردند! اما خیلی زود پس از فشارهای داخلی مجبور به عقبنشینی شدند. توافق هستهای موسوم به برجام نیز بدون تأیید علی خامنهای امکان نداشت انجام شود. پس از آن نیز مقامات دولت آمریکا بارها به این واقعیت اشاره کردند که ظریف و روحانی کارهای نیستند و مذاکره میبایست با مقام تصمیمگیرنده در جمهوری اسلامی انجام شود.
همچنین مانند تمام سالهایی که پروژه امنیتی اصلاحات از سوی کشورهای غربی حمایت میشد، همواره این برخی ناظران و تحلیلگران از جمله در رسانههای غربی بودند که هر بار با سادهاندیشی شگفتانگیزی مبادلهی گروگانهای جمهوری اسلامی با متهمان وابسته به رژیم ایران را به عنوان مقدمهای جهت مذاکرات میان دولتهای ایران و ایالات متحده تعبیر و تفسیر میکردند. چنانکه در جریان مذاکرات اتمی در زمان باراک اوباما همزمان با آن مبادله زندانیان و حتی پرداخت پول نقد نیز انجام شد ولی همان موقع نیز جمهوری اسلامی به اعتراف مقاماتش مشغول فعالیت اتمی و کلاه گذاشتن بر سر جهان بود!
پس از دولت اوباما نیز بارها دولتهایی مانند ژاپن و عمان و یا شماری از کشورهای اروپایی تلاش کردند بین تهران و واشنگتن میانجیگری کنند. از جمله هر بار که یکی از این زندانیان مبادله میشد آنها نیز آن را به نشانهی باز شدن درهای مذاکرات تعبیر کرده و برای بهبود روابط رژیم جمهوری اسلامی و آمریکا از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.
آذرماه سال ۱۳۹۸ بعد از تبادل وانگ و سلیمانی که با تلاشهای سفارت سوئیس در تهران صورت گرفت کمتر از یک ماه پس از قتل عام خونین مردم در ایران در جریان اعتراضات آبانماه، شینزو آبه نخست وزیر ژاپن به امید میانجیگری بین ایران و آمریکا به تهران سفر و با علی خامنهای دیدار کرد تا او را راضی کند با آمریکا کنار آید. حتی قبل از این دیدار ترامپ رسماً اعلام کرد قصد تغییر رژیم ایران را ندارد. اما همان روز دیدار خامنهای و آبه، دو کشتی ژاپنی در دریای عمان هدف حملات ایذایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفتند و نخستوزیر ژاپن با دست خالی به توکیو بازگشت.
خامنهای خطاب به آبه گفته بود «جمهوری اسلامی ایران هیچ اعتمادی به آمریکا ندارد و تجربه تلخ مذاکرات قبلی با آمریکا در چارچوب برجام را به هیچ وجه تکرار نخواهد کرد زیرا هیچ ملت آزاده و عاقلی مذاکره تحت فشار را نمیپذیرد».
رهبر جمهوری اسلامی همچنین اینکه ترامپ گفته قصد تغییر رژیم ایران را ندارد «دروغ» خواند و تاکید کرد آمریکا در چهل سال گذشته برای نابودی جمهوری اسلامی تلاش کرده اما موفق نشد.
مراسم تشییع جنازه قاسم سلیمانی در تهران
در این میان، محمدجواد ظریف که در به در به دنبال مذاکره با آمریکاست وقتی دید فشارهای داخلی زیاد شده حرفش را پس گرفت و به تکرار سخنان خامنهای پرداخت و گفت «به هیچ عنوان برای توافق جدید با آمریکا مذاکره نمیکنیم.» چند روز بعد هم آمریکا فهرست تازهای از تحریمها علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد. در دو سال گذشته این ماجرا مدام تکرار میشود اما با تفاوتهای تازه که بیانگر شرایط دشوارتر برای رژیم ایران است.
و اما ببینیم نشانهها در دو سال گذشته پس از خروج آمریکا از برجام چه میگویند.
حماقتهایی که دست کارچاقکنها را میبندد
۱) از چند هفته قبل از تبادل زندانیها میان ایران و آمریکا تا چند هفته پس از آن رسانههای داخلی نزدیک به جریان اصلاحطلب و لابیهای وابسته به جمهوری اسلامی در آمریکا و کانادا و شماری از سیاستمداران ارشد حزب دموکرات آمریکا (و نه همه آنها) موجی از تبلیغات به نفع جمهوری اسلامی راه میانداختند و بر لزوم بازگشت دولت ترامپ به برجام و پایان دادن به تحریمها صحبت میکردند و روزنامهها و خبرگزاریهای مشهور بینالمللی پُر از مقالات و گزارشهایی میشد که همسو با سیاستهای رژیم ایران بود. اینبار اما این تحرکات بیرمق شده و به نظر میرسد از یکسو «کارچاقکن»های رژیم ناامیدتر از آن هستند که مانند گذشته تحرک ویژهای داشته باشند و از سوی دیگر احتمالاً بستههای حمایتی که از تهران و جاهای دیگر به جیب آنها سرازیر میشده کاهش یافته است.
حسین فریدون و مجید تختروانچی در کنار تریتا پارسی از اعضای ارشد نایاک
فشارهای سیاسی که بخشی از آن ناشی از سیاستهای دولت ترامپ است و بخشی دیگر نتیجه تلاشهای اپوزیسیون دموکرات جمهوری اسلامی تا حدود زیادی رمق «لابییستهای درشت عضله» را گرفته و دست حزب دموکرات را برای کمک به رژیم بسته است. از اینها مهمتر ارتکاب حماقت در سایه آیتالله آنقدر زیاد شده که هیچ عقل سالمی قادر به توجیه آن نیست. قویترین حامیان رژیم ایران نمیتوانند چشم خود را بر سرنگونی یک هواپیمایی مسافربری با موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ببندند. قتلعام خونین مردم در اعتراضات مسالمتآمیز آبانماه قابل توجیه نیست. حمایت از گروههای تروریست در خاورمیانه و ادامه تهدید به نابودی اسرائیل نیز دست وابستگان و لابیگران رژیم ایران را برای حمایت از آن میبندد.
ریزش موافقان داخلی مذاکره
۲) موافقان مذاکره با آمریکا در داخل ایران در چند سطح ریزش کردهاند. تعداد زیادی از تحلیلگران، سیاسیون و دیپلماتها که در گذشته موافق مذاکره بودند اکنون میگویند «مذاکره در این شرایط به نفع ایران نخواهد بود و جمهوری اسلامی باید دستکم تا ماه نوامبر برای بررسی اوضاع آمریکا و احتمال تغییر دولت در این کشور صبر کند».
همچنین آن گروه اقلیت از مقامات ارشد که شاید اندک نفوذ و اعتباری برای راضی کردن خامنهای و اطرافیانش جهت مذاکره احتمالی با آمریکا را داشتند خود در صف مخالفان مذاکره قرار گرفتهاند و رازمگوها زودتر از آنچه باید علنی میشود. پس از مبادلهی مایکل وایت گروگان آمریکایی در ایران و مجید طاهری متهم دور زدن تحریمها و پولشویی در آمریکا، ساعاتی بعد از آنکه ظریف در توییتر با ترامپ بر سر مذاکره چشمک و «لاس خفیف» میزد، علی شمخانی رئیس شورای عالی امنیت ملّی بُرجک ظریف را زد و در توییتی نوشت «تبادل زندانیان، نتیجه مذاکره نبوده و هیچ مذاکرهای هم در آینده انجام نخواهد شد».
جمهوری اسلامی به چشم خود دیده و تجربه کرده که توافق با ترامپ به آسانی اوباما نیست؛ تجربهای که دشواری آن را کره شمالی نیز تجربه کرده است. حتی نزدیکترین دوستان آمریکا در صحنه بینالمللی نمیتوانند سیاستهای ترامپ را پیشبینی کنند. رئیس جمهوری آمریکا، درست یا غلط، رویه معادلات جهانی را بهم ریخته و در تصمیماتی که اختیاراتش به وی اجازه میدهد، هیچ چیز را بر منافع آمریکا ارججیت نمیدهد. اکنون در بین رهبران دنیا تنها آنهایی منتقد ترامپ نیستند که بیشترین همسویی را با او دارند و با قراردادهای کلان یا حمایتهای سیاسی از رابطه با دولت آمریکا سود میبرند؛ کشورهایی چون هندوستان، کره جنوبی، اسرائیل، شماری از کشورهای عربی خاورمیانه و متحدان اروپاییاش مانند انگلیس و لهستان.
اصرار ترامپ بر مذاکرات علنی
۳) جمهوری اسلامی تا رسیدن به توافق اتمی در سال ۲۰۱۵ تقریباً تمام مراحل مذاکرات را پیش از روی کار آوردن دولت روحانی، مخفیانه پیش بُرد و به دور از هرگونه شفافیت و علنیت، با پنهانکاری که باراک اوباما و جان کری هم در آن همدستی و همکاری میکردند، در دیدارهای بیسر و صدا در هتلهای لوکس اروپایی بر سر مبادله زندانیان و آزاد کردن میلیاردها دلار پولهای بلوکه شده ایران که مشخص نشد سر از کجا درآوردند، به توافق رسیدند. درواقع طرفین به دور از شفافیت و افکار عمومی کشورهای خود بریدند و دوختند و به دو ملت پوشاندند بدون اینکه پاسخگو باشند.
اما ظاهرا منافع ترامپ برای توافق با جمهوری اسلامی متفاوت از آنچیزیست که اوباما داشت و به همین دلیل بر مذاکرات علنی و پشت میز و نه در خلوت و لابی هتلها اصرار میورزد. ولی مذاکرات شفاف و علنی به ضرر رژیم ایران است.
ساعاتی پس از آزاد شدن مایکل وایت، بیل ریچاردسون فرماندار سابق آمریکا با انتشار بیانیهای اعلام کرد که برای آزادی او با محمدجواد ظریف و مجید تخت روانچی نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل مستقیم مذاکره کرده است. این در شرایطی بود که مقامات جمهوری اسلامی از جمله محمدجواد ظریف و علیاکبر ولایتی بارها تاکید کردند هیچ مذاکره پنهانی با آمریکا در جریان نیست! آنها شایعه روابط پشت پرده را تکذیب کردند! اما وزارت خارجه جمهوری اسلامی مجبور شد این دیدارهای پنهانی را تایید کند.
در عین حال، کانالهای سنتی بده و بستان با آمریکا بیشتر در دست اصلاحطلبان بود. ولی آنها حالا ضعیفتر از همیشه هستند.
معامله بر سر «مسائل ناموسی»
۴) شروطی که دولت ترامپ برای مذاکره با تهران مشخص کرده برای علی خامنهای «مسائل ناموسی» هستند و ظاهرا نمیتواند بر سر آنها معامله کند. مقامات جمهوری اسلامی بهتر از همه میدانند در داخل ایران پشتوانه مردمی ندارند و رو به زوالاند. در چنین شرایطی برنامههای موشکهای بالستیک و حمایت از شبهنظامیان در منطقه و فعالیتهای اتمی را به عنوان پشتوانه بقای رژیم تقویت میکنند و هیچ چشماندازی وجود ندارد که بخواهند از آنها دست بکشند. اما از طرف دیگر شروط آمریکا در نقطهی مقابل این اقدامات قرار دارد.
رویگردانی «دوستان»
۵) همچنین نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی ایران در جریان مذاکرات اتمی با کشورهای ۱+۵ گفتگو میکرد که چین و روسیه نیز جزو آنها بودند. هر دو کشور در جهت منافع خود، برای امضای توافق اتمی تلاش فوقالعادهای کردند. اما اکنون منفعلتر از آن هستند که تهران بتواند در شرایط اضطراری روی کمک آنها حساب کند. تحریمها چنان سنگین است که آنها دیگر نفع زیادی از دوشیدن جمهوری اسلامی نمیبرند. حضور نظامی رژیم ایران در سوریه دیگر برای روسیه چیزی جز مزاحمت نیست. مسکو بارها در مورد پیامدهای نپیوستن جمهوری اسلامی به FATF نیز هشدار داد اما گوش خامنهای بدهکار نبود. برای چینیها نیز ضرر همکاریهای پنهانی شرکتهای چینی با رژیم ایران بیشتر از نفع آن شده و آمریکا شرکت «هوآوی» و چند شرکت نفتی و کشتیرانی چینی را به شدت نقرهداغ کرده است.
از ارفاق خبری نیست
۶) در جریان مذاکرات اتمی در سال ۲۰۱۵ باراک اوباما مدام در حوزههای اقتصادی و سیاسی به رژیم ایران ارفاق میکرد. مسیر دور زدن تحریمها باز بود و «برادران قاچاقچی» سپاه و شبکههای برونمرزی برای پولشویی و معاملههای چرب و نرم فضای تاخت و تاز داشتند. اما ترامپ راهها را بسته است و همزمان سختترین فشارهای بینالمللی و چندجانبه را بر رژیم ایران وارد میکند.
تنها ساعاتی پس از پیشنهاد اخیر ترامپ برای مذاکره با ورود مایکل وایت به آمریکا، برایان هوک گفته باید سیامک نمازی و مراد طاهباز آزاد شوند. آمریکا پیشنویس قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی رژیم ایران را در اختیار روسیه قرار داده و اعلام کرده است تحت هر شرایطی حتی اگر قطعنامه آمریکا در شورای امنیت وتو شود اجازه پایان گرفتن ممنوعیت معاملات تسلیحاتی جمهوری اسلامی را نخواهد داد و برای این هدف اروپاییها را نیز با واشنگتن همسو کرده است.
وزارت خارجه آمریکا توانسته با همکاری اسرائیل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و رافائل گروسی مدیر این آژانس را مجاب کند که روی فعالیتهای اتمی مشکوک رژیم ایران متمرکز شود. دولت ترامپ بر خلاف دولت اوباما نه تنها به رژیم ایران ارفاق نمیکند بلکه هر جا که لازم باشد، روزنهها را به روی جمهوری اسلامی میبندد. تا کنون تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای دریافت وام ۵میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول به نتیجه نرسیده و با فشارهای آمریکا حجم تبادلات ایران با همسایگان و دیگر کشورها به شدت کاهش پیدا کرده است. از اینها مهمتر قاسم سلیمانی و سپاه قدس در زمان اوباما حاشیه امن داشتند اما ترامپ سردار جمهوری اسلامی و یارانش را در حمله پهپادی در عراق شکار کرد!
اینها همه نشانههای روشنی از تفاوت سیاستهای ترامپ و اوباماست؛ نه ارفاق میشود و نه فشارها کاهش مییابد. سیاست دولت کنونی آمریکا در مقابل ملایان دستکم تا امروز بر اساس یک فرمول پیش میرود: یا مذاکره یا فروپاشی اقتصادی.
در کنار این فرمول، میبایست به حقوق و خواست مردم ایران توجه کرد که حتی با وجود مشکلات عظیم اقتصادی دیگر حاضر نیستند جمهوری اسلامی را تحمل کنند و نمیخواهند رژیم بار دیگر پشت میز مذاکره با آمریکا بنشیند و برای بقای خود زمان بخرد بدون آنکه تغییری در شرایط زندگی آنها ایجاد شود!
اما نشانههای دیگری نیز وجود دارد که بیانگر افزایش تلاش تهران و واشنگتن برای مذاکره است. وزارت دادگستری آمریکا در اقدامی غیرمنتظره قصد دارد اتهامات علیه علی صدر هاشمینژاد مدیرعامل بانک «پیلاتوس» را که سه ماه پیش در دادگاهی در نیویورک به خاطر نقض تحریمهای ایران مجرم شناخته شده بود پس بگیرد! این در حالیست که پیش از این نیز در جریان رسیدگی به پرونده رضا ضراب اعلام شد در صورت همکاری او با دادگاه و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا برای شناسایی شبکههای پولشویی جمهوری اسلامی در مجازات وی تخفیف داده میشود. بعد از بازداشت ضراب چندین شبکه پولشویی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسدود شد. در مورد خبر اخیر درباره علی صدر هاشمی نژاد نیز احتمال اینکه با وی «دیل» شده باشد وجود دارد.