- حزب «دست چپی» دموکراتها هیچگاه به چنین وضعی نیافتاده بود تا سرانش از یکسو در کمپینهای انتخاباتی خود از آخوندهای شیعه و سنی استفاده کنند و از سوی دیگر در مقابل میلیونها آمریکایی شعارهای کمونیستی سر بدهند.
- جو بایدن را میتوان فرزند معنوی اوباما و بطور کلی طیف چپ و اسلامگرای حزب دموکرات دانست. او اخیرا در یک جلسهی ویدئویی با تعدادی از مسلمانان آمریکا، در سخنانی عجیب از سنت پسندیدهی «امر به معروف و نهی از منکر» در اسلام گفت و افسوس خورد که چرا در مدارس ایالات متحده احکام اسلام بطور گستردهتری آموزش داده نمیشود!
امیرسالار خسروی – چند سالی میشود که حزب دموکرات آمریکا به شکل عجیب و غریبی به جریانهای چپ و اسلامگرا نزدیک شده است. بطوری که چهرههای برجستهی این حزب ابایی از سر دادن شعارهای کمونیستی و صحبت از ساختن یک ایالات متحدهی «سوسیالیستی» ندارند. حضور زنان محجبه و روحانیون وابسته به جریانهای مختلف اسلامگرا در کنار اعضای حزب دموکرات به امری عادی بدل شده و دیگر کسی را شگفتزده نمیکند.
اینکه این مسیر چگونه طی شده و چه شد که یکی از دو حزب اصلی آمریکا چنین به دامان ارتجاع سرخ و سیاه غلتیده، مبحثی است که نیاز به تحلیل و بررسی فراوان دارد؛ اما آنچه مشخص است این است که حزب دموکرات کنونی آن حزبی نیست که دو نفر از اعضایش دو جنگ جهانی را مدیریت کردند. به راستی اگر وودرو ویلسون (بیست و هشتمین رئیس جمهوری آمریکا) یا فرانکلین روزولت (سی و دومین رئیس جمهوری آمریکا) از تونل زمان بگذرند و به دنیای امروز پا بگذارند، از دیدن چهرهی کنونی حزبشان بسیار متعجب خواهند شد.
دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را میتوان دو «ابَرحزب» تعریف کرد که به هیچ عنوان یکدست نیستند و جریانهای مختلفی در دل هرکدام وجود دارد که گاه اختلافات و وجه تمایزات جدی میان آنها دیده میشود. اما بطور سنتی حزب جمهوریخواه همواره در سمت راست میدان سیاست ایالات متحده ایستاده و طیف محافظهکاران را نمایندگی کرده؛ در حالی که حزب دموکرات در سمت چپ میدان بوده و همواره تفکرات به اصطلاح لیبرال یا مترقی را پیش برده است. اما همین حزب «دست چپی» هیچگاه به چنین وضعی نیافتاده بود تا سرانش از یکسو در کمپینهای انتخاباتی خود از آخوندهای شیعه و سنی استفاده کنند و از سوی دیگر در مقابل میلیونها آمریکایی شعارهای کمونیستی سر بدهند. رئیس جمهوری که کلید «جنگ سرد» را زد و تمامقد جلوی کمونیسم اتحاد جماهیر شوروی ایستاد، هری ترومن (سی و سومین رئیس جمهوری آمریکا و معاون روزولت که با مرگ وی بر صندلی ریاست جمهوری نشست) از همین حزب دموکرات بود.
اما آنچه امروز شاهد هستیم نشان از آن دارد که مدیریت و رهبری حزب دموکرات به دست گروهی از چپگراترین و رادیکالترین اعضای این حزب افتاده است. جریانی که با پیروزی باراک حسین اوباما در انتخابات سال ۲۰۰۸ وارد کاخ سفید شد، بطور مداوم خود را تقویت کرد و حزب دموکرات را به لانهی چپها، گلوبالیستها و اسلامگرایان تبدیل نمود. اتفاقاتی که نشانههای آن در پیچ و خم انتخابات پیش روی آمریکا بیش از پیش نمایان شده است.
اگرچه شاید چپگراترین نامزد دموکراتها، برنی سندرز، از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ کنار کشیده باشد، اما نامزد فعلی این حزب نیز دست کمی از او ندارد و طبیعتا طرفداران سندرز که غالبا شیفتگان آمریکاییِ کمونیسم و مهاجران تازهآمریکایی شده هستند، به کمپین جو بایدن پیوسته اند.
گروهی از حامیان برنی سندرز در کمپینهای انتخاباتی او برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰
رقیب دموکرات دونالد ترامپ در انتخابات پیش رو معاون سابق باراک اوباما است که در تمام هشت سال ریاست جمهوری او، دست راست رئیس جمهور کنیاییتبار آمریکا بوده است. جو بایدن را میتوان فرزند معنوی اوباما و بطور کلی طیف چپ و اسلامگرای حزب دموکرات دانست. او اخیرا در یک جلسهی ویدئویی با تعدادی از مسلمانان آمریکا، در سخنانی عجیب از سنت پسندیدهی «امر به معروف و نهی از منکر» در اسلام گفت و افسوس خورد که چرا در مدارس ایالات متحده احکام اسلام بطور گستردهتری آموزش داده نمیشود!
اینکه آیا او یا دیگر سیاستمداران دموکرات که چنین مجیز اسلام را میگویند در دلشان هم به این چیزها باور دارند یا نه بر کسی روشن نیست، اما واضح است که این افراد تلاش دارند هواداری جامعهی مسلمانان آمریکا را جذب کنند. جامعهای که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما از نظر عددی به شکل قابل توجهی رشد یافت.
در سالهای اخیر دموکراتها به دفعات در کنار روحانیون شیعه و سنی دیده شدهاند و آنها را به کارزارهای انتخاباتی خود دعوت کردهاند
اما مسلمانان تنها گروهی نیستند که دموکراتها برای کسب قدرت روی حمایت آنها حساب باز کردهاند، رنگینپوستان، دگرباشان جنسی، فمینیستها و دیگر گروههای کوچک و بزرگ اقلیتی در درون جامعهی آمریکا بخش مهمی از حامیان حزب دموکرات و نامزد کنونیاش، جو بایدن را تشکیل میدهند.
در این میان، ماجرای جورج فلوید پرده از بسیاری مسائل برداشت. جنبشی که از پس کشته شدن فلوید به راه افتاد (یا به راه انداختند) و به جنبش «جان سیاهان اهمیت دارد» معروف شد، به مرکزی برای تجمع تمام جریانهایی تبدیل شده که من آنها را در ذیل «نئوکمونیسم» دستهبندی میکنم. از فمینیست سفیدپوستی که اعتقاد دارد باید در جهان مردکُشی به راه افتد تا زنان آزاد شوند، تا عربتباران عاشق آرمان فلسطین، از شیفتگان لنین و استالین تا حامیان جمهوری اسلامی در آمریکا، از ایلهان عمر تا نانسی پلوسی، همگی در این جریان گرد هم جمع شدند تا با تخریب ترامپ، دوباره چپگرایان «دموکرات» را به کاخ سفید بفرستند.
دموکراتها با سوار شدن بر موج احساسات مردم در پی کشته شدن جورج فلوید و حوادث پس از آن تلاش دارند نهایت بهرهبرداری سیاسی را از این موضوع به عمل آورند. جو بایدن که پیشتر اعلام کرده بود معاونش قطعا یک زن خواهد بود (که خود به خود برای جریانهای فمینیست جذاب و هیجانانگیز است)، حالا با فشار رهبران حزب روبروست تا معاونش را حتما یک «زن رنگینپوست» انتخاب کند، تا از این طریق زین دموکراتها بر گُردهی «جان سیاهان اهمیت دارد» محکمتر از قبل نیز بشود.
در سیستم سیاسی ایالات متحده، معاون رئیس جمهور از جایگاه مهمی برخوردار است. او علاوه بر اینکه ریاست مجلس سنا را عهدهدار است، در صورت مرگ، استعفا یا استیضاح منجر به برکناری رئیس جمهوری به شکل اتوماتیک و بدون نیاز به برگزاری انتخابات مجدد، رئیس جمهور آمریکا خواهد شد. اتفاقی که در تاریخ ایالات متحده بارها رخ داده و افرادی چون ترومن (بجای روزولت)، جانسون (بجای جان اف کندی) و جرالد فورد (بجای نیکسون) به ریاست جمهوری رسیدند. از این رو به شکل سنتی هر فردی که کاندیدای ریاست جمهوری ایالات متحده میشود، همیشه پیش از انتخابات، معاون خود را نیز معرفی میکند تا مردم با او آشنا شوند.
به گزارش واشنگتن پست، بایدن در روز ۲۰ ژوئیه اعلام کرد که در ابتدای ماه اوت (چند روز دیگر) معاون خود را معرفی خواهد کرد و هماکنون چهار گزینه در نظر دارد که هر چهار نفر زن هستند. او همچنین در مصاحبهای با شبکه MSNBC اظهار داشت که زنان سیاهپوست بطور سنتی یکی از وفادارترین رایدهندگان به حزب دموکرات هستند که در تمام طول عمر سیاسیاش حامی او بودهاند. وی همچنین چندی پیش در سخنانی عجیب و پر حاشیه مدعی شده بود هر سیاهپوستی که به او رأی ندهد، درواقع سیاهپوست محسوب نمیشود!
ونسا ویلیامز و شان سالیوان در واشنگتن پست مینویسند: «زنان ساهپوست هیچگاه نقش زیادی در سطح کلان سیاست آمریکا نداشتهاند. تا حال تنها دو زن سیاهپوست موفق شدهاند به مجلس سنا راه یابند و هیچ زن سیاهپوستی تا کنون موفق به کسب مقام فرمانداری یک ایالت نشده است.»
این در حالیست که یکی از زنان سیاهپوستی که به بالاترین سطح از سیاست ایالات متحده رسید و برای ایرانیان هم چهرهی شناخته شدهای است، کاندالیزا رایس است که چهار سال (از ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹) وزیر خارجهی دولت جورج بوش بود.
از ابتدای تشکیل کشوری به نام ایالات متحده تا کنون، هیچ زنی در سمت معاون رئیس جمهوری حضور نداشته و حرکت بایدن، در صورت پیروزی، خود یک نوآوری محسوب میشود. اگرچه او هنوز هیچ نامیاعلام نکرده، اما با توجه به اینکه معاون رئیس جمهور معمولا از میان چهرههای باتجربه و شناخته شدهی سیاسی انتخاب میشود (معمولا از میان سناتورها یا رهبران مجلس نمایندگان و یا افرادی که مسئولیت اجرایی در سطح فرمانداری ایالتها داشتهاند)، حدس زدن گزینهها چندان سخت نیست. پیشتر گمانهایی درمورد گزینههایی چون الیزابت وارن، گرتچن ویتمر یا تامی بالدوین (هرسه سفیدپوست) وجود داشت که اکنون با فشار حزب برای در نظر گرفتن قطعی چند زن رنگینپوست، گزینههای دیگری نیز به این لیست اضافه شدهاند.
روزنامه ی کوریره دلا سرا لیست کاملی از تمام نامزدهای احتمالی معاونی جو بایدن ارائه داده که نگاهی گذرا به این لیست میاندازیم:
کامالا هریس، سناتور ۵۵سالهی اهل کالیفرنیا محتملترین گزینه خوانده شده است. در سال ۲۰۱۹ زوج بایدن- هریس زوج محبوب نمایندگان دموکرات کنگره آمریکا برای شرکت در انتخابات ۲۰۲۰ بود. هریس که جامائیکاییتبار است، سابقهی نمایندگی آفروآمریکنها و دیگر اقلیتها را دارد و از نظر سیاسی حتی در بین خود دموکراتها به داشتن عقاید رادیکال چپی مشهور است.
از دیگر گزینهها میتوان به وال دمینگز نمایندهی ۶۳سالهی ایالت فلوریدا اشاره کرد که در جریان استیضاح ترامپ فعالیت بسیاری نمود و بر سر زبانها افتاد.
سوزان رایس سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل و مشاور امنیت ملی باراک اوباما گزینهی دیگر است. او هم ۵۵ساله و جامائیکاییتبار است و شاید از نظر تجربه و اعتبار از دیگر گزینهها آبرومندتر باشد. رایس در دوران بیل کلینتون دیگر رئیس جمهور دموکرات ایالات متحده نیز همکاریهایی در زمینه سیاست خارجی با کاخ سفید داشته است. او برخلاف دیگر گزینهها، یک چهرهی دیپلماتیک با پشتوانهی آکادمیک است. اما نه چنان چپگراست که نظر طیف رادیکال حزب دموکرات را جذب کند، و نه آنقدر نماد سیاهپوستان محسوب میشود که نیاز بایدن را حداقل در این زمینه روا کند.
کیشا لنس باتمز شهردار فعلی آتلانتا در ایالت جورجیا نیز از گزینههای محتمل است که البته اخیرا نتیجه تست کروناویروس او مثبت اعلام شده و مشخص نیست همچنان مورد نظر مسئولان کمپین بایدن برای تصدی پست معاون اولی هست یا نه.
کارن باس نمایندهی ۶۶سالهی لس آنجلس در مجلس نمایندگان و استیسی آبرامز نمایندهی سابق جورجیا نیز جزو گزینههایی هستند که کوریره از آنها نام میبرد. از میان نامزدهای غیرسیاهپوست نیز میتوان به میشل لوهان گریشام از تبار لاتین و تامیداکورث با تبار چینی- مالزیایی اشاره کرد.
ردیف بالا: از چپ به راست کامالا هریس، استیسی آبرامز، کارن باس؛ ردیف پایین: از چپ به راست کیشا لنس باتمز، وال دمینگز، سوزان رایس
با این حال، تقریبا در تمام گمانهزنیها شانس کامالا هریس از دیگر گزینهها بیشتر اعلام میشود. اگرچه الیزابت وارن رقیب سابق بایدن و سندرز در انتخابات درونحزبی دموکراتها نیز میتواند همچنان مطرح باشد. اما اصرار حزب دموکرات بر لزوم سیاهپوست بودن معاون بایدن میتواند باعث کنار گذاشتن قطعی او و دیگر نامزدهای سفیدپوست تصدی مقام معاون اولی شود.
با اینهمه این پرسش مطرح میشود که چرا برای رسیدن به یک مقام مهم سیاسی، بجای تخصص و شایستگی، باید جنسیت و رنگ پوست تعیینکننده باشد؟! در یک نگاه بیطرفانه، اینکه افرادی صرفا به دلیل رنگ پوست به مقامی گماشته شوند، مصداق بارز نژادپرستی است؛ آنهم از طرف جریانی که با شعارهای ضدنژادپرستانه گوش دنیا را کر کرده است.
به هر روی تا چند روز دیگر مشخص خواهد شد که نهایتا چه کسی درکنار جو بایدن در مقابل زوج ترامپ- پنس قرار خواهد گرفت.
گذشته از این موضوع، باید دید که حزب دموکرات آمریکا تا کجا و تا چه زمانی به فرو رفتن در باتلاق چپگرایی و اسلامگرایی ادامه خواهد داد. این مسیر در چند سال گذشته توسط حزب کارگر بریتانیا نیز طی شد، تا نهایتا چند ماه پیش جرمی کوربین کاندیدای چپگرا و حامی اسلامگرایان و جمهوری اسلامی، با شکستی تحقیرآمیز صحنهی سیاست انگلستان را ترک کرد تا این حزب به فکر تغییرات اساسی در خط مشی خود بیافتد. تا سه ماه دیگر مشخص خواهد شد که آیا جو بایدن، نسخهی آمریکایی جرمی کوربین خواهد بود و یا با یورش دوباره ی چپگرایان به کاخ سفید، مسیر ایالات متحده و به دنبال آن بخش مهمی از جهان، دستخوش دگرگونی دوباره خواهد شد.